جدول جو
جدول جو

معنی نفرت داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

نفرت داشتن
(عَ / عِ گُ تَ دَ)
بیزار بودن. کراهت داشتن
لغت نامه دهخدا
نفرت داشتن
شمانیدن بیزاری جستن کراهت داشتن بیزار بودن
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
نفرت داشتن
للكراهيّة
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
نفرت داشتن
Abhor, Despise, Hate
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نفرت داشتن
abhorrer, mépriser, détester
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نفرت داشتن
membenci, menghina
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نفرت داشتن
aborrecer, desprezar, odiar
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نفرت داشتن
nienawidzić, gardzić
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به لهستانی
نفرت داشتن
ненавидеть , презирать
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به روسی
نفرت داشتن
ненавидіти , зневажати
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نفرت داشتن
verafschuwen, minachten, haten
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به هلندی
نفرت داشتن
verabscheuen, verachten, hassen
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به آلمانی
نفرت داشتن
aborrecer, despreciar, odiar
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نفرت داشتن
घृणा करना , घृणा करना , नफरत करना
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به هندی
نفرت داشتن
aborrire, disprezzare, odiare
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نفرت داشتن
nefret etmek, küçümsemek
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نفرت داشتن
ঘৃণা করা , ঘৃণা করা
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به بنگالی
نفرت داشتن
نفرت کرنا
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به اردو
نفرت داشتن
เกลียด , ดูหมิ่น , เกลียด
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به تایلندی
نفرت داشتن
שָׂנֵא , לשנוא
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به عبری
نفرت داشتن
嫌う , 軽蔑する
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
نفرت داشتن
kuchukia, kudharau
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نفرت داشتن
혐오하다 , 경멸하다 , 미워하다
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به کره ای
نفرت داشتن
厌恶 , 鄙视 , 讨厌
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
دیکشنری فارسی به چینی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غفلت داشتن
تصویر غفلت داشتن
بی توجه بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرصت داشتن
تصویر فرصت داشتن
وقت مناسب داشتن برای انجام دادن کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غیرت داشتن
تصویر غیرت داشتن
تعصب و حمیت داشتن، حفظ ناموس کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انفت داشتن
تصویر انفت داشتن
کراهت داشتن، ننگ و عار داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدرت داشتن
تصویر قدرت داشتن
نیرو و توانایی داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوبت داشتن
تصویر نوبت داشتن
حفاظت کردن، کشیک کشیدن، موقع و مجال بدست آوردن، نوبت یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
اقامت داشتن: بیا ساقی آن بکر مستور مست که اندر خرابات دارد نشست... (حافظ. 257)، همنشینی داشتن معاشرت داشتن: بدو (به مهران) گفت (کید پادشاه هند) کای مرد یزدان پرست، که در کوه با غرم داری نشست. (شا. بخ. 7 ص 1816)
فرهنگ لغت هوشیار
وقت مناسب داشتن برای اجرای کاری: گفت: فرصت تذکیر شمردن ندارم ملتمس چیست ک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیرت داشتن
تصویر غیرت داشتن
رگ داشتن رشک بردن، حفظ ناموس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غفلت داشتن
تصویر غفلت داشتن
غنویدن فرناسیدن غفلت کردن غافل بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفر داشتن
تصویر تنفر داشتن
آژیغیدن بیزار بودن شمانیدن نفرت داشتن بیزار بودن کراهت داشتن
فرهنگ لغت هوشیار